فروشنده که انگار موضوعی برای خنده پیدا کرده بود
با لحنی تمسخر آمیز پرسید : کرم ضد سیمان؟
بله که داریم .کرم ضد تیر آهن و آجر هم دارم
حاجی ایرانیشو میخوای یا خارجی ؟
اما گفته باشم خارجیش گرونه ها
مرد نگاهش را به دستانش دوخت و آنها را رو به صورت فروشنده گرفت و گفت :
از وقتی کارگر ساختمون شدم دستام زبر شده،
نمی تونم صورت دخترمو ناز کنم . اگه خارجیش بهتره، خارجی بده
متصدی داروخانه لبخند روی لباش یخ زد ...
براي خنديدن بهانه های زيادی وجود داره هميشه
بخنديم اما هیچگاه به درد دیگران نخندیم
چــه حقیــر و كوچک اســت آن کســی كــه بــه خود مغــرور است !
چــرا كـــه نمیدانــد بعــد از بــازی شطرنــج ،
شــــاه و سـربــاز هـمــه در یک جعبــه قــــرار می گیرنـــد .
جايگاه شاه وگدا و دارا و ندار قبر است
برای رسیدن به کبریا باید نه " کبر "داشت نه " ریا ...."
مواظب باشیم که " تقوا " ، با یک "تق " ، " وا نرود....